مقاله الهام‌بخشی در کتاب «بزرگ‌ترین تاجر دنیا» این نکته را به صراحت بیان می‌کند: «امروز مانند آخرین روز عمرم زندگی خواهم کرد، در گران‌بهاترین روز هستی‌ام، شیره زندگانیم را در شیشه‌ای خواهم ریخت و در آن را مهر و موم خواهم کرد، چنان‌که قطره‌ای از آن بر زمین نچکد. امروز، حتی لحظه‌ای را در تأسف بخت بد و ناکامی‌های گذشته تلف نخواهم کرد. چراکه از یاد ناملایمات و پریشان‌حالی گذشته کاری ساخته نیست. آیا آب رفته به جوی باز خواهد گشت؟ آیا خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد؟ آیا می‌توانم به گذشته برگردم و اشتباهات خود را تصحیح کنم. آیا می‌توانم به دیروز برگردم و مانع از بروز جراحاتی شوم که تجربه کرده‌ام؟ آیا می‌توانم بدگویی دیروز را پس بگیرم و درد و رنج پدید آمده را ناپدید کنم.
خیر، دیروز برای من مرده و برای همیشه مدفون شده است. من نمی‌توانم بیش از این درباره دیروز بیندیشم.
امروز را مانند آخرین روز عمرم زندگی خواهم کرد.»
امروز را با توهمات دیروز خراب نکنید. امروز روزی جدید با اتفاقات جدید برای شماست. امروز همان دیروز فرداست، اگر خراب شود فردا تأسف خواهی خورد. آغاز خوب بودن را، آغاز آینده روشن را با تأسف دیروز به پایان نبرید.
سه موز را در نظر بگیرید. یک موز نرسیده، یک موز رسیده، یک موز گندیده کدام یک از موزها را خواهید خورد؟
موز نرسیده آینده شماست، نباید به انتظار رسیدن آن صبر کنید، انتظار خوب است ولی تدارک فردا را از امروز ببینید.
موز گندیده گذشته شماست، همان‌طور که نمی‌توانید موز گندیده را بخورید و خوردن آن منجر به بیماری می‌شود، غصه خوردن برای دیروز بی‌معناست.
موز رسیده امروز شماست، رسیده و قابل خوردن، نخوردن آن از دست دادن فرصت‌هاست. این شعر و خیال نیست، واقعیت است. امروزها را دریاب تا دیروز روشن و فرداها روشن‌تر باشد.